دانلود در انتهای فصل
P.Lionel Sadowsky
آنالیز سفالومتری به منظور تشخیص و طرح درمان بیماران ارتودنسی لزوماً یک سیستم اندازه گیری می باشد که طراحی شده است تا رابطه میان بخشهای متعدد اسکلتی، دندانی والمانهای بافت نرم کرانیوفاشیال را توضیح دهد. لندمارکهای آناتومیک بر روی سفالومتری انتخاب می شوند و به یکدیگر متصل می شوند تا زوایا و خط هایی به دست آید تا این روابط را مشخص کنند. از آنجائیکه قاعده کرانیال به عنوان با ثبات ترین و معتبرترین بخش آناتومیک در ترکیب کرانیوفاشیال به حساب می آید؛ بسیاری از آنالیزهای سفالومتریک از لندمارکهایی مانند nasion ، sella ، basion استفاده می کنند تا خطوط مرجعی از جملهء ( SN ) sella-nasion ، ( BaN ) basion-nasion و FH porion-orbitale را به دست آورند. sella، nasion ، basion لندمارکهای آناتومیک خط وسط می باشند که در فيلم سفالومتری دقیق تر از لندمارکهای bilateral به حساب می آیند .اکثر شاخص ها از یکی از این خطوط اندازه گیری می شوند. از این خطوط همچنین به عنوان شاخص مرجع جهت ارزیابی تغییرات در نتیجه رشد و درمان استفاده می شود.
با کمک روشهای سفالومتریک، اسکلتالی، دندانی و بافت های نرم مجموعه کراونیافاسیال ارزیابی می شود و نرم ها به دست می آید. سپس اندازه گیریهای سفالومتریک افراد را می توان با نرمهای سنی، جنسی مقایسه کرد. با مطالعهء یک سری رادیوگرافی سفالومتریک متوالي که در طول زمان گرفته شده است، تغییرات در بخشهای صورت را می توان ارزیابی کرد و همچنین می توان ارزیابی کرد که اینگونه تغییرات چه تاثیری بر روی روابط این قسمتها خواهند گذاشت. همچنین متخصص می تواند با استفاده از سوپرایمپوز کردن یک سری تریسینگهای سفالومتریک تاثیرات رشد، و یا درمان را ارزیابی کند.
بر خلاف ارزیابیهای خطی ، اندازه گیریهای زاویه ایی با بزرگ کردن رادیوگرافی سفالومتری که به علت فاصله های متفاوت بین فیلم و پلان midsagittal از سر تغییر نمی کنند. فاصلهء شئ – منبع اشعه به طور سنتی در رادیوگرافی سفالومتری تعیین استاندارد شده است.
از آنجاییکه آنالیز سفالومتریک براساس روابط هندسی می باشد ، می بایست به دقت فهمید که چه چیزی ارزیابی می شود. در هنگام ارزیابی اندازه های سفالومتری می بایست مراقب بود تا نتایج به اشتباه تفسیر نشوند. برای تفسیر صحیح شاخص ها از آنالیزهای قبلی استفاده می شود.
زاویه فاسیال (Facial angle)
از زاویه بین nasion-pogonion و FH استفاده می شود تا درجهء عقب رفتگی و یا جلورفتگی فك پايين اندازه گیری شود 1 . ارزش متوسط فاسیال angle 6/3+ 8/87 درجه می باشد. جلو ویاعقب دادن سر بیمار تاثیری بر روی زاویه فاشیال نخواهد گذاشت . هرچند ، موقعیت نسبی برخی از لندمارك های آناتومیک مانند porion ، orbitale در افراد مختلف متفاوت است. موقعیت بالاتر و یا پایین تر لندمارك ها بر زاویه مرتبط به FH تاثیر خواهد گذاشت. عقب رفتگی و یا جلوآمدگی فك پايين تنها بر اساس مقایسهء مقدار زاویه فاسیال با میانگین نرمال توصیه نمی شود زیرا تفاوت های مرفولوژیک ممکن است نتایج گمراه کننده ایی به همراه داشته باشد.(شکل1-12)
مشکلات مشابهی در ارزیابی فک بالا نسبت به قاعده جمجمه هنگامیکه از زاویه بین FH و خطی از nasion تا Point A که برای تعیین موقعیت قدامي-خلفي فك بالا استفاده می شود، ممکن است رخ دهد. تفاوت های آناتومیک در موقعیت porion نسبت به orbitale بر روی شیب FH تاثیر خواهد گذاشت و در نتیجه ارزیابی اشتباهی از موقعیت فك بالا می دهد. هنگامیکه از پوریون ماشینی استفاده شود این ناهنجاریها ممکن است نسبت به زمانیکه از پوریون آناتومیک استفاده می شود پیچیده تر هم بشوند، زیرا این لندمارکها لزوماً بر هم منطبق نیستند و نرم های هر کدام ممکن است متفاوت باشد.
Downs زاویه دندانهاي انسیزور فك پايين نسبت به پلان مندیبل را در بیمارانی با اکلوژن نرمال بین 5/81 تا 97 درجه ذکر نمود. Tweed3 این زاویه را از لحاظ هدف درمان برای بیماران و ازنظر رسیدن به نتایج با ثبات درمانی مهم ارزیابی کرد. آنالیز سفالومتریک او براساس مثلث صورتی شامل فرانکفورت، پلان مندیبل و دندانهاي انسیزور فك پايين بود(شکل 2-12).
شکل 1-12 : زوایای صورتی a و b براساس موقعیت porion نسبت به orbitale متفاوت هستند. در این مثال، به علت موقعیت بالا قرار گرفتهء porion ، زاویه b از زاویه a بیشتر است با وجود اینکه موقعیت فك پايين نسبت به فك بالا برابر است. تنها استفاده از زاویه فاسیال برای تعیین موقعیت فك پايين نسبت به فك بالا صحیح نمی باشد.
شکل 2-12 مثلثTweed در یک اکلوژن ُ ُ ایده آل ،،. بهترین شیب long axis دندانهای قدامی فك پايين نسبت به پلان مندیبل 87 درجه است ( درجه 87 IMPA =). در موقعیت ایده آل که در آن FH با true horizontal یکسان می باشد ، زاویه ( FMA ) FH – MP 25 درجه و زاویه ثنایای پایین به( FMIA ) FH 68 درجه است.
براساس گفتهء Tweed به طور ایده آل ،(IMPA) زاویه دندانهاي انسیزور فك پايين نسبت به پلان مندیبل – می بایست 87 درجه باشد، زاویه ( FMA ) FH-MP 25 درجه و درنتیجه (FMIA) زاویه دندانهاي انسیزور فك پايين با خط فرانکفورت 68 درجه خواهد بود. زاویه IMPA هنگامی اهمیت پیدا می کند که لازم است فضای اضافی درقوس فک پایین ایجاد شود : با جلو آوردن 3 درجه از دندانهاي انسیزور فك پايين ، 5/2 میلی متر فضا در قوس فک پایین به دست می آید. بالعکس، کاهش IMPA از 87 درجه، به 84 درجه، فضای موجود در قوس فک پایین به مقدار 5/2 میلی متر کاهش پیدا خواهد کرد.
همچنین می بایست در ذهن سپرده شود که تغییر در هر یک از 3 پلان زاویه مثلث tweed را تغییر خواهد داد. به عنوان مثال در بیماران با شیب زیاد در MP شاید کار عاقلانه ایی نباشد که برای به دست آوردن یک IMPA 87 درجه ایی تلاش شود زیرا سبب جلوزدگی دندانهای انسیزور فك پايين می شود و به احتمال زیاد زیبایی صورت و ثبات دندانی را به خطر می اندازد.
معمولاً از زاویه SNA برای تعیین درجهء عقب رفتگی و یا جلوآمدگی فك بالا نسبت به قاعده جمجمه استفاده می شود 5و4 . به عنوان مثال ، زاویه SNA در شکل 3-12 ، 82 درجه است ( زاویه a ) اگر موقعیت A به 1A جلو آید ، زاویه 1SNA 86 درجه خواهد شد ( زاویه b ) ، که جلوآمدگی فك بالا را نشان می دهد . این تفکر بر این اساس صورت می گیرد که شیب خط SN در تمامی افراد مشابه است ، به عبارت دیگر ، رابطه عمودی sella و nasion ثابت است .
یک سفالوگرام را در نظر بگیرید که در آن رابطه فك بالا با نقطه A نشان داده شده است اما در این نمونهsella (s1) در یک موقعیت بالاتر قرار دارد . زاویه ( S1NA ) Z می تواند 86 درجه باشد اما فك بالا جلو آمده نباشد . زاویه Z نمایانگر موقعیت فوقانی S نسبت به N می باشد تا یک فك بالای جلوآمده . مقایسه ارقام فردی با نرمهای استاندارد بدون توجه به روابط هندسی می تواند گمراه کننده باشد .
تغییرات فضایی نقطهء B درفك پايين ممکن است باعث نتیجه گیری اشتباه از جلو آمدگی ویا عقب رفتگی فك پايين می شود. یک توافق کلی وجود دارد که زاویه ANB شاخص قابل اطمینان تری از هر کدام از زوایای SNA یا SNB به تنهایی برای ارزیابی مقدار رابطهء ناهنجاری بین فك بالا وفك پايين می باشد 5 و 4 این فرضیه بدین دلیل است که زاویه ANB خط SN و به ویژه موقعیت S را، از ارزیابی حذف می کند. زاویه ANB هم محدودیت های خود را دارد. بحث بیشتر با زاویه ANB در فصل 9 می باشد که به ارزیابی wits اختصاص دارد. ارزیابی wits به تغییرات پلان اکلوزال حساس است.
در اکثر آنالیزهای سفالومتری اکلوزال پلان ومندیبولار پلان نسبت به خط SN و خط BaN و یا FH سنجیده می شوند. پلان اکلوزال و مندیبولار معمولاً به عنوان مرجع جهت تشخیص hypodivergency یا hyperdivergency صورت استفاده می شوند. (شکل 4-12)
شکل 3-12 زاویهSNA مقدار نرم 82 درجه را نشان می دهد . یک زاویه 86 درجه می تواند ناشی از موقعیت جلوآمده نقطهء A ( angle b : SNA ) و یا موقعیت بالاتر S ( angle Z ; S1NA ) باشد. در نتیجه هنگامیکه ارقام سفالومتریک تفسیر می شود نه تنها تغییر از نرم بلکه دلیل تغییر مهم است.
در سفید پوستان، میانگین نرمال برای پلان اکلوزال تقریباً 14 درجه نسبت به خط SN و پلان مندیبل تقریباً 32 درجه نسبت به خط SN می باشد. بعلاوه، نسبت طول قدامی فوقانی صورت ( UAFH ) که از N تا ANS سنجیده می شود و ارتفاع قدامی تحتانی صورت ( LAFH ) که از ANS تا Me اندازه گیری می شود. نسبت به ارتفاع کلی قدام صورت ( AFH ) که از N تا Me سنجیده می شود به ترتیب 46% و 54% می باشد. ارتفاع خلفی صورت (PFH) یا S-Go تقریباً 65% ارتفاع کلی قدام صورت (N-Me) می باشد. هنگامیکه اندازه گیریهای خطی از تصویر نقاط عمود بر خط عمودی در جلوی پروفایل بافت نرم انجام می شود ، در مقایسه به هنگامیکه فاصله ها مستقیماً بین N تا ANS و ANS تا Me و S تا Go سنجیده می شود تغییراتی در تناسب UAFH ، LAFH و PFH صورت خواهد گرفت. چنانچه در فردی sella نسبت به nasion پایین باشد (1S در شکل 5-12) و UAFH و LAFH به ترتیب با نرم های 46% و 54% برابر باشد، زوایای PP ، OP و MP نسبت به خط SN از نرم بزرگتر خواهند بود، و نسبت PFH به AFH کاهش پیدا خواهد کرد. بالعکس، اگر sella در موقعیت بالاتری قرار گرفته باشد (S2 در شکل 5-12 )، آنگاه دوباره UAFH و LAFH مانند موقعی هستند که sella-nasion توسط خط SN سنجیده می شود و PFH نسبت به AFH افزایش می یابد و همچنین زوایای PP ، OP و MP نسبت S2N کوچکتر خواهند بود.
هنگام ارزیابی زوایای PP ، OP و MP نسبت به SN یا هر پلان آناتومیک دیگر ( مانند BaN یا FH ) عاقلانه است که به دقت نسبتهایUAFH ، LAFH و PFH ارزیابی شوند. برخی متخصصین ترجیح می دهند divergency صورت و پتانسیل رشد فك پايين تنها براساس زاویه MP سنجیده شود، که ممکن است اطلاعات گمراه کننده ایی بدهد بنابراین بهتر است همیشه نسبت های عمودی صورت را مد نظر قرار گیرد.
شکل 4-12 : نسبت ارتفاع قدامی فوقانی ، قدامی تحتانی و خلفی صورت با زوایای مطلوب پلان پلاتال (PP)، پلان اکلوزال (OP) و پلان فک پایین (MP) نسبت به خط SN.
شکل 5-12 : هنگامیکه UAFH و LAFH ارزیابی می شود اگرsella در موقعیت S ، S1 و یا S2 باشد ، نسبتهای anterior ارتفاع صورت تغییر نمی کنند زیرا نازیون (N) ، خار قدامی بینی (ANS) و منتون (Me) تحت تاثیر قرار نمی گیرند ولی موقعیت sella در S ، S1 و یا S2 ارتفاع خلفی صورت را تحت تاثیر قرار می دهد . بعلاوه PP ، OP و MP هنگامیکه از SN ، S1N و S2N اندازه گیری شند متفاوت خواهند بود.
پلان های فاسیال که معمولاً برای توصیف درجهء divergency استفاده می شود پلان SN ، پلان BaN، PP ، OP و MP می باشند. از آنجاییکه این پلان ها به سمت قدام متباعد می شوند میزان تباعد نسبت به تباعد ایده آل در یک الگوی صورتی نرمال به نام Hyper divergency و یا Hypo divergency گفته می شود. شکل 6-12 میزان تباعد در مال اکلوژن کلاس دو دسته یک ( اسکلتال openbite شکل a6-12) در مقایسه مال اکلوژن کلاس دو دسته دو (اسکلتال deepbite شکل b12-6) را نشان می دهد. الگوهای صورتی hypo divergent و hyper divergent در مال اکلوژن های Cl I و Cl III نیز اتفاق می افتند.
میزان تباعد پلان های صورتی راهنمای مناسبی برای تعیین جهت رشد صورت و نعیین دشواری درمان از بعد عمودی یعنی اسکلتال دیپ بایت و اسکلتال اپن بایت می باشد وهمچنین دشواریهایی که دردوره retention پس از درمان با آن مواجه خواهیم شد را، نشان می دهد. نباید فراموش کرد که لغات deep و open تنها توصیف کننده ناحیه انسیزورها می باشد. دلیل این شرایط ممکن است گوناکونی درخواص مورفولوژیک اسکلتی مانند الگوهای hyperdivergent یا hypodivergent و مشکلات بافت نرم و یا مشکلات دندانی باشد. علت اپن بایت یا دیپ بایت می تواند ترکیبی از عوامل فوق باشد در نتیجه به علت تباعد پلانهای صورتی اصلاح دیپ بایت یا اپن بایت اسکلتی توسط ارتودنسی به تنهایی سخت تر از دیپ و اپن بایت دندانی است. مشکلات اسکلتی hyperdivergent به نام سندرم long face نیز نامیده می شود.
تمیز دادن بین ویژگیهای مرفولوژیک امری مهم می باشد . پلان مندیبل شیب دار به عنوان الگوی hyperdivergent می باشد (شکل b6-12 ) و بالعکس پلان مندیبل بدون شیب به عنوان الگوی hypodivergent می باشد (شکل a6-12)
Schudy زاویه پلان occlusomandibular (زاویه OM) را به عنوان روش دیگری برای ارزیابی اسکلتال divergence معرفی می کند، بنابراین نمایانگر الگوی اسکلتی می باشد. یک نوسان از 7 تا 21 درجه در دامنه زوايای OM (یعنی زاویه بین MP و OP) نرمال است. همچنان که زاویه OM به 21 درجه نزدیک می شود، الگوی اسکلتی hyperdivergent محتمل تر است. زاویه کم OM نزدیک 7 درجه نمایانگر الگوی اسکتی hypodivergent است. ارزیابی زاویه OM لزوماً ارزیابی نسبی ارتفاع خلفی آلوئول و ارتفاع قدامی آلوئول می باشد تفاوت زیاد در ارتفاع خلفی آلوئول فک پایین نسبت به ارتفاع قدامی آن نشان دهنده تباعد صورت است (شکل 7-12).
شکل 6-12 : الگوی اسکلتی hypodivergent (a) و hyperdivergent (b). زاویه MP نسبت به SN در (b) بیشتر از (a) می باشد. هرچند، یک تغییر در شیب SN نیز می تواند بر این زاویه تاثیر بگذارد. (رجوع شود به شکل 5-12)
تفاوت در موقعیت هر یک از لندمارکهای سفالومتریک ممکن است سبب انحراف بسیاری از ارقام سفالومتری از مقادیر نرمال شود. هنگامیکه نرمهای آنالیز steiner4و 5 و steiner chevrons مرور می گردد و سازشها طوری فرمول بندی شده اند که فاکتورهای هندسی هم درنظر گرفته شده اند.
Steiner تنوع در روابط قدامي-خلفي فک را شناسایی کرد. نظر به اینکه ANB ایده آل 2 درجه است، Chevron ها شیب دندانهای انسیزور فك بالا و فك پايين نسبت به خطوط NA و NB را با مقادیر متفاوت ANB توصیف می کنند (شکل 8-12) سازشهای steiner برآیند هندسی تفاوت های مرفولوژیک و احتمالات درمانی می باشند. به عنوان مثال، درشکل 9-12 در صورتیکه زاویه ANB در پایان درمان ارتو دنسی 6 درجه باشد، آنگاه سازشهای مورد قبول برای دندانهای ثنایای فک بالا نسبت به خط NA برابر 18 درجه وصفر میلی متر وبرای دندانهای انسیزور فك پايين نسبت به خط NB برابر 29 درجه و5 میلی متر می بود.
شکل 7-12: زاویه OM زاویه بین OP وMP می باشد. زاویه کوچکتر OM (a) نمایانگر الگوی صورتی hypodivergent می باشد در حالیکه زاویه بزرگتر OM (b) نمایاگر الگوی صورتی hyperdivergent می باشد. استفاده تنها از MP در ارزیابی میزان تباعد مستعد خطا است. زاویه OM وقتی با سایر شاخص های سفالومتریک به کار رود، در شناسایی میزان تباعد صورت بسیار مفید است راهنمای اضافی در بررسی میزان تباعد صورت می تواند کمک خوبی باشد.
شکل 8-12 Chevron های آنالیز Steiner باسازشهای پذیرفته شده. درتمام Chevron ها عدد بالایی نمایانگر زاویه ANB برحسب درجه می باشد که در کنار آن زاویه دندان های انسیزور فك بالا نسبت به خط AN، فاصله بر حسب میلی متر از لبیالی ترین نقطه بر روی سطح دندان انسیزور فك بالا تا خط NA، تمایل محوری ثنایاهای پایین به خط NB و فاصله برجسته ترین نقطه سطح لبیال آن تا خط NB مشاهده می شود.
پلان A-pog یک مرجع دیگر درآنالیز سفالومتریک برای ارزیابی موقعیت دندان انسیزور فك پايين می باشد. فاصله بر حسب میلی متر از نوک انسیزال دندان تا خطی که از برخورد نقطهء A در فك بالا تا pogonnion درفك پايين انجام می شود اندازه گیری می شود. 2- تا mm 3+ یک دامنه رضایت بخش از موقعیت انسیزور می باشد، فاصلهء mm 5+از نوک دندان انسیزور فک پایین تا خط A-pog موقعیتی ایده آل است. Downs پیشنهاد Ricketts مبنی بر ارتباط دندان انسیزور فك پايين به پروفایل، خصوصاً در نیمه تحتانی صورت با استفاده از A-pog را پذیرفت . اهمیت شیب دندان انسیزور فك پايين نسبت به خط A-pog نیز تاکید شده است. در نمونه های نرمال Downs مقدار این زاویه 23 درجه با انحراف معیار 3 درجه بود.
تصحیح سفالومتری با ارزیابی موقعیت ثنایای فک پایین در کلیشه سفالومتری اگر با بررسی ابعاد مزیو دیستالی دندانهای پایین و محیط قوس دندانی فک پایین همراه گردد روشی را برای تعیین کراودینگ یا spacing قوس دندانی پایین ایجاد می کند. پایه واساس تصحیح سفالومتریک درهنگام استفاده از ارزیابیهای دندان انسیزور فك پايين به A-pog این می باشد که هنگام جلو آوردن و یا عقب بردن دندان انسیزور فك پايين به مقدار mm 1 به ترتیب سبب به دست آوردن 2 میلی متر و از دست رفتن 2 میلی متر از فضای موجود در قوس دندانی می شود. به عنوان مثال، چنانچه فاصله دندان انسیزور فك پايين نسبت به خط A-pog 2- میلی متر باشد آنگاه جلو آوردن دندان انسیزور به یک موقعیت 3+ میلی متری نسبت به خط A-pog سبب تغییر کلی 5+ میلی متری خواهد شد که فضای اضافی در قوس فک پایین به مقدار mm 10 ایجاد خواهد کرد. در این مورد طرح درمان کشیدن دندان می بایست تجدید نظر گردد. تکنیکهای تصحیح سفالومتریک مشابه برای اندازه گیریهای موقعیت دندان انسیزور فك پايين مثل VTo و شاخص های زاویه ای Tweed پیشنهاد شده است افزایش شیب انسیزور فك پايين به سمت جلو به مقدار 3 درجه سبب افزایش 5/2 میلی متری در طول کلی قوس دندانی می شود. بالعکس عقب آوردن دندان انسیزور فك پايين به مقدار 3 درجه طول قوس فك پايين را به مقدار 5/2 میلی متر کاهش خواهد داد.
شکل 9-12 : نمونه یک بیمار ارتودنسی که زاویه ANB در پایان درمان 6 میلی متر می باشد. روابط سازشی مورد قبول برای دندان انسیزور فك بالا نسبت به خط NA 18 درجه و صفر میلی متر می باشد و برای دندان انسیزور فك پايين نسبت به خط NB 29 درجه و 5 میلی متر است. از نظر اسکلتی بیمار با توجه به زاویه ANB هنوز Cl II است اما دندانها ناهنجاری اسکلتی را استتار می کنند.
شکل 10-12 : در (a) ، (b) و (c) نوک دندان انسیزور فك پايين بر روی پلان A-Pog قرار گرفته است. زاویه انسیزور با -MP (خط چین) از ایده آل (a) تا منفرجه (b) و حاده (c) متفاوت است. تشخیص فقط بر مبنای ارزیابی موقعیت دندان انسیزور فك پايين نسبت به خط A-Pog توصه نمی شود . با توجه به S-line پروفایل (a) مطلوب است.
بررسی فاصله دندان انسیزور فك پايين نسبت به خط A-Pog به تنهایی می باید با احتیاط انجام شود . در این اندازه گیری خطی زاویه دندان انسیزور فك پايين مد نظر قرار نمی دهد. (شکل 10-12) و این مساله خطرات استفاده از شاخص های منفرد را در تشخیص و طرح درمان سفالومتری گوشزد می نماید. Ricketts بر اهمیت استفاده از اندازه گیریهای خطی به همراه زاویه ایی تاکید می کند. تمامی اندازه گیریهای سفالومتریک می بایست همراه با ارزیابی های دیگر مورد قضاوت قرار گیرد در ضمن می بایست ارزیابی بالینی را نیز در نظر گرفت.
مثالهای آورده شده در این فصل به خوبی نشان می دهند که هنگام تفسیر یک شاخص سفالومتری می بایست بسیار دقت شود. اعتبار و قابل اعتماد بودن یک شاخص سفالومتری و حتی گروهی از شاخص ها در توصیف متغیرهای کرانیوفاسیال و دنتیشن با تردید همراه است. یکی از دلایل آنالیزهای متعدد سفالومتری این است که هر آنالیز علاوه برنقصهایش دارای فواید خاصی نیز می باشد. برخی آنالیزها آنقدر نیاز به محاسبه دارند که از لحاظ بالینی عملاً غیر قابل استفاده هستند در حالیکه برخی دیگر آنقدر ساده می باشند که ارزش محدودی دارند.
اشتباه دیگر در آنالیز سفالومتری استفاده تنها از یک فیلم برای مقایسه ارقام با مقادیر نرم می باشد. اگر بیمار دارای تنوع آناتومیک باشد آنگاه ارقام سفالومتریک با ارزشهای نرم برابر نخواهد بود. تنوع در موقعیت هر کدام ازلندمارکها مانند sella ، nasion ، orbitale و porion که معمولاً در بسیاری آنالیزها به عنوان base line استفاده می شوند می توانند باعث به دست آوردن نتایج اشتباه از آنالیز شود. به همین دلیل باید توجه خاصی به درک این تنوعات و عواقب هندسی و بیولوژیک آنها نمود. از آنجاییکه ، سفالومتری در طرح درمان و تشخیص بیماران ارتودنسی و یا جراحی مهم می باشد، ولی در توصیف اندازه گیریهای به دست آمده می بایست دقت بسیاری کرد.
می بایست دقت کرد که در ارزیابی بیمار سفالومتری بافت های نرم نیز مورد استفاده قرار گیرد . تشخیص ارتودنسی می بایست بر روی ارزیابی همه جانبه از بیمار بنا شود و علاوه بر فواید سفالومتری محدودیتهای آنرا نیز باید در نظر داشت .
در انتها باید گفت تصویر برداری سه بعدی و سفالومتری سه بعدی در حال پیشرفت است . همچنانکه این تکنولوژی تکامل پیدا می کند آنالیزهای سفالومتری نیز قابل انجام است ولی برای تعیین دقت و کارآیی آنالیزها باید اعتبار آنها همواره مدنظر باشد ( فصل 20 ، 21 ، 22 )
دانلود فصل دوازدهم از کتاب رادیوگرافی سفالومتری از مبانی تا تصویربرداری سه بعدی (هندسه سفالومتری) انتشارات شایان نمودار
دندان عقل آخرین دندانی است که رویش کرده و در برخی مواقع نیز به صورت…
اورینگ (O-ring) ارتودنسی کش کوچکی است که به دور براکت ارتودنسی پیچیده شده و وظیفه…
یکی از نگرانی های افراد قبل از اقدام برای ارتودنسی دندان، حساسیت و واکنش آلرژیک…
بعد از نصب براکت های ارتودنسی به روی دندان ها ممکن است، بیماران دچار درد…
در حالیکه براکت های ارتودنسی برای کمک به رفع ناهنجاری های دهان و دندان طراحی…
هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) در دندانپزشکی به استفاده از الگوریتم ها و تکنیک های پیشرفته…