دانلود در انتهای فصل
۵ سال بعد از کشف اشعه ايکسدر سال ۱۹۰۰ راديوگرافي به عنوان يک وسيله تشخيصي با ارزش معرفي گرديد. سپس از مطالعات کرانيومتري در انسان و استفاده از سفالومتري Broadbent – Bolton که در سال 1931 ابداع شد راديوگرافي سفالومتري اقتباس گرديد . دستگاه تعيين موقعيت سر در سفالومتري (که امروزه به نام ناميده مي شود) باعث ميگردد که سفالومتري به طريقه استاندارد تهيه گردد وبد ين ترتيب توانايي تهيه cephalostat تصاوير قابل تکرار وجود دارد. بنا براين استاندارد شدن تصاوير باعث اندازه گيري د قيق و مقايسه ساختمانهاي کرانيوفاسيال با همد يگر ميگردد. اين کار يا بطور مستقيم توسط راديو گرافي يا با استفاده از سوپرايمپوزيشن لند مارکهاي آناتوميک امکان پذير مي باشد.
دردرمان ارتودنسي، سفالومتري لترال ضروري مي باشد. سفالومتري لترال براي بررسي رشد، تشخيص ، طرح درمان و ارزيابي نتايج درماني ، بسيار مهم است. سفالو متري قدامي خلفي اطلاعات راديوگرافيک از بعد mediolateral دراختيار ميگذارد که بخصوص در ارزيابي رشد در بيماران asymmetry مناسب ميباشد تجهيزات لازم براي سفالومتري لترال يا قدامي خلفي شامل منبع اشعه ، سفالواستات قابل تنظيم، فيلم همراه با پلان تشديد کننده ودستگاه نگهدارنده فيلم مي باشد. تمام قسمتهاي ذکر شده نسبت به يکديگر در يک فاصله ثابتي قرار دارند وبه همديگر متصل هستند و اين مجموعه يونيت راديوگرافي سفالومتري را مي سازد . امروزه راديوگرافي دندانپزشکي ديجيتال در مطب هاي دندانپزشکي به منظور تهيه و آناليز تصاوير سفالومتري به کار برده مي شوند در اين فصل اصول راديوگرافي و گرفتن تصاوير سفالومتري چه با دستگاه ديجيتال و يابا دستگاه معمولي توضيح داده مي شود . در فصول ديگر تفاوتهاي جزيي که در دستگاههاي سفالومتري ديجيتال وجود دارد ، ذکر شده است.
موقعيت بيمار و تيوب اشعه ايکس دستگاه دو فاکتور کلينيکي بسيار مهم در ايجاد کيفيت بسيار بالاي تصاوير راديوگرافي مي باشد .
به طور کلي بيماران با استفاده از ميله هاي دو طرفه که در داخل سوراخ گوش قرار مي گيرند ، در داخل سفالواستاتمي ايستند mid sagittal plane در بيمار عمود بر اشعه ايکسمي باشد . همچنين اين پلان موازي فيلم است که به نوبه خود فيلم عمود بر اشعه ايکس قرار مي گيرد . پلان فرانکفورت در بيمار موازي کف اطاق مي باشد . موقعيت بيمار در سفالومتري قدامي خلفي کف اطاق مي باشد . موقعيت بيمار در سفالومتري قدامي خلفي مي باشد بجز آنکه بيمار در حدود ۹۰ درجه به سمت فيلم مي چرخد .
فتونهاي اشعه ايکساز منبع موجود در سر تيوپ به شکل متباعد ساطع ميشوند . بنابراين هميشه مقداري بزرگنمايي در هر راديوگرافي وجود دارد . ميزان بزرگنمايي به نسبت فاصله منبع اشعه تا شئي و فاصله منبع اشعه تا فيلم بستگي دارد . هر چه فاصله شئي تا فيلم بيشتر باشد ، بزرگنمايي بيشتر است. براي کاهش اين اثر فاصله منبع اشعه تا midsagittal plane بيمار بايستي ۵ فوت باشد . اين فاصله باعث مي شود که فتونهاي اشعه که به سوي شئي و فيلم در حرکت هستند به صورت موازي ساطع شوند در نتيجه بزرگنمايي کاهش مي يابد .
شکل 1-3 راديوگرافي سفالومتري با موقعيت عمودي فيلم : در سمت چپ سفالومتري لترال و درسمت راست سفالومتري قدامي خلفي مشاهده مي شود .
شکل 2-3 رابطه منبع اشعه، بيمار وفيلم در سفالومتري لترال مشاهده مي شود divergent بودن اشعه باعث بزرگنمايي تصوير مي شود. بزرگنمايي تصوير هنگامي که فيلم در موقعيت A باشد کمتر از موقعيت B خواهد بود.
با اين حال بزرگنمايي هنوز در اکثر ساختمانهاي کرانيوفاشيال ديده مي شود. و اين مقدار براي شئي نزديک به فيلم ودرجايي که اشعه به صورت مرکزي تابيده مي شود در حدود صفر درصد و در جايي که اشعه به ميزان ۶۰ ميليمتر يا بيشتر از ميله هاي گوشي فاصله دارد تا ۲۴ % متغيير است. متأسفانه اين بزرگنمايي براي همه سطوح ساژيتال بيمار يکسان نيست. ساختمانهايي که نزديک به فيلم هستند نسبت به ساختمانهايي که در پلان ساژيتال قرار مي گيرند بزرگنمايي کمتري دارند و ساختمانهايي که نزديک تر به منبع اشعه مي باشند بيشترين بزرگنمايي رادارند براي مثال وقتي که اشعه از سمت راست به سر بيمار تابيده مي شود، تصوير سمت راست فک پايين بزرگتر از سمت چپ مي باشد . به علاوه يکساختمان آناتوميک مثل زاويه سمت راست فك پايين در تصوير نسبت به زاويه سمت چپ فك پايين دورتر از مرکز ديده مي شود. در دستگاههاي سفالومتري که اشعه از سمت چپ تابيده ميشود موارد ذکر شده کاملاً برعکس مي باشد . در اين حالت ، بزرگنمايي تصوير وفواصل نسبت به سوراخ گوش خارجي در سمت چپ بيشتر است.
ميزان بزرگنمايي ساختماني که در مرکز midsagittal plane بيمار قرار دارد را مي توان با قرار دادن يک خط کش راديواپکبر روي بيني ومحاسبه افزايش طول خط کش تخمين زد . اين تکنيک روشي نسبتاً دقيق براي اندازه گيري nasion تا sella turcica مي باشد . در اندازه گيري فواصل بين بخشهاي قدامي و خلفي در سفالومتري فاصله لترال مثل فاصله گونيون تا گناسيون تصوير سمت نزديک به فيلم ، اندازه دقيق تري دارد . همانگونه که قبلاً شرح داده شد . بزرگنمايي بيشتر تحت تأثير فاصله بين فيلم تا بيمار قرار مي گيرد به طوريکه هر چه فيلم دورتر شود بزرگنمايي بيشتر مي شود . براي حداقل کردن تغييرات اين بزرگنمايي و بيشتر در اندازه گيري بر روي يک بيمار، بهترین متخصص ارتودنسی سعي مي کنند که اين فاصله را ثابت نگه دارند . به طور معمول فاصله بين بيمار تا فيلم ۱۵ سانتي متر مي باشد . اين فاصله ثابت باعث مي شود که ميزان بزرگنمايي در يک محدوده مناسب حفظ گردد. هرچند بسياري از متخصصين فيلم را تا حد ممکن نزديک سر بيمار قرار مي دهند که هدف از اين کار ، افزايش وضوح تصوير و کاهش بزرگنمايي مي باشد .
پارامترهاي تابش دستگاه سفالومتري معمولاً شامل متغيرهاي کيلوولتاژ ميلي آمپر و زمان تابش مي باشد. تنظيم تابشتحت تاثير اندازه و سن بيمار، فاصله از منبع اشعه تا فيلم و نوع فيلم مي باشد. به علت فاصله نسبتا زيادمنبع تا فيلم انرژي اشعه ساطع شده از تيوب تا زمان رسيدن به فيلم کاهش زيادي مي يابد. در گذشته دستگاههاي سفالومتري با ميليآمپر بسيار زياد براي جبران کاهش انرژي به کار مي رفتند. امروزه ازفيلم هاي پر سرعت همراه با صفحات تشديد کننده استفاده مي شودکه نياز به ميزان اشعه کمتري براي ايجاد تصوير مناسب دارند. اين روش نياز به تغييرات در تيوپ را، کاهش مي دهد و باعث مي شود که کيلوولتاژ، ميليآمپر و زمان تابش بسيار کمتر از روش هاي قديمي باشد. اطلاعات مفصل در رابطه با قديمي باشد. اطلاعات مفصل در رابطه با پلان، فيلم و منبع مولد اشعه در ادامه اين فصل ذکر شده است. به طور کلي ، تغيير در ميلي آمپر وزمان تابش تنها روي دانسيته نه بر روي کنتراست تأثير ميگذارد . دو برابر کردن ميلي آمپر باعث مي شود که زمان تابش اشعه نصف گردد وبرعکس. تغيير در کيلوولتاژ روي دانسيته و کنتراست اثر مي گذارد . هر چه کيلوولتاژ بيشتر مي شود دانسيته بيشتر ميشود و کنتراست کمتر مي گردد به عبارت ديگر سايه هاي خاکستري بيشتري مشاهده مي شود . هر چه کيلوولتاژ کمتر باشد کنتراستفيلم بيشتر است. يعني سايه بخش خاکستري با وضوح بيشتري ازهمديگر قابل تشخيص مي باشند . براي نفوذ اشعه به استخوانهاي جمجمه نياز به ۶۸ کيلوولتاژ و يا بالاتر مي باشد . زمان تابش کمتر از یک ثانیه براي کاهش تاري تاشي از حرکت بيمار، لازم است. اين کار ممکن است با استفاده از بالاترين ميلي آمپرو و/ يا با استفاده از ترکيب پلان و فيلم پر سرعت ايجاد شود
شکل 3-3 سفالومتري لترال بزرگنمايي نامساوي از ساختمانهاي چپ وراست ايجاد مي کند . با تابش اشعه از سمت راست به بيمار سمت چپ بيمار به فيلم نزديکتر است بنابراين ساختمانهاي سمت راست بيمار بزرگنمايي بيشتري پيدا مي کنند ودر مقايسه با ساختمانهاي سمت چپ نسبت به مرکز تصوير ، دورتر قرار مي گيرند.
راديو گرافي لترال سفالومتري
سفالومتري لترال تعداد زيادي از ساختمانهاي آناتوميک سر وصورت را از نماي لترال نشان مي دهد با تعيين نقاط آناتوميکو با اندازه گيري زواياي خطي و زاويه اي مي توان الگوي رشدي بيمار را تعيين نمود . اين نقاط در فصل چهارم به طور مفصل ذکر شده است. مشاهده ساختمانهاي آناتوميک در تصاوير راديوگرافيک به تنظيم مناسب اشعه و بيمار وابسته است. تنظيم اشعه به طور آزمايشي با تاباندن اشعه بدون وجود بيمار در سفالواستات و با استفاده از ميل ههاي گوشي انجام مي شود. اطمينان از تنظيم مناسب هنگامي حاصل مي شود که دايره راديواپک که نشان دهنده دو ميله گوشي است برروي همديگر قرار گيرد. اين باعث مي شود به محض اينکه بيمار ميله ها را در گوش قرار مي دهد پلان midsagittal بيمار، عمود بر اشعه قرار گيرد .
کاست فیلم 10*8 اينچ همراه با فيلم و پلان تشديدکننده به صورت عمودي و يا افقي در cephalostat holder قرار مي گيرد . دستگاه موازي کننده اشعه براساس موقعيت کاست فيلم انتخاب مي گردد . قسمت قدامي فيلم بايد گونه اي واقع شود که نوک بيني بيمار در تصوير بيفتد . بيمار در داخل سفالواستات به گونه اي قرار مي گيرد که ميله هاي گوشي، بتواند فشار مختصري بر روي سوراخ گوش وارد نمايد حرکات افقي بيمار در داخل سفالواستات باعث ايجاد گوشي، بتواند فشار مختصري بر روي سوراخ گوش وارد نمايد حرکات افقي بيمار در داخل سفالواستات باعث ايجاد تصوير نامناسب بخصوص در هنگام سوپر ايمپوزيشن با تصاويربعدي مي گردد .
پلان فرانکفورت موازي کف اطاق قرار مي گيرد بعضي از تکنسينهاي راديوگرافي ترجيح مي دهند که زاويه سربيمار را ، ۱۰ درجه نسبت به زمين به سمت بالا قرار دهند. در هر ۲ روشپلان اکلوزال درجهت مناسب و روبه پايين قرار مي گيرد. سپس زائده محدود کننده حرکت بيني در مقابل پل بيني بيمار به منظورحذف حرکات چرخشي در اطراف ميله هاي گوشي در پلان ساژتيال وحفظ ريفرنس براي تصاوير بعدي ، قرارميگيرد . در اين مرحله ، کاست فيلم در فاصله مناسب از پلان ساژتيال بيمار واقع مي گردد . مرکز تابش اشعه ازنزديک محور افقي سوراخ گوش مي گذرد .
در اکثر اوقات ميزان انرژي لازم براي نفوذ به نواحي دنس جمجمه ، باعث تاثير بر روي بافت نرم بيني ، لبها وچانه مي شود و بدين ترتيب دانسيته اين نواحي افزايش مي يابد . تصوير برداري از پروفايل بافت نرم بدون از دست رفتن جزئيات استخواني ممکن است با کم کردن يا مانع شدن مقداري از انرژي تابش با استفاده ازحفاظ بافت نرم حاصل شود . اين حفاظ يک پلان آلومينيومي است که در کاست فيلم به طوري قرار مي گيرد که نواحي پروفايل بافت نرم بيمار را مي پوشاند . در بعضي دستگاهها ، يک وج آلومينيوم در داخل تيوب قرار مي گيرد که باعث کاهش دوز اشعه ميشود و باعث ميشود که تصوير وج آلومينيومي ديده نشود . تلاشها هميشه نبايد در جهت کاهش انرژي اشعه باشد به طوري که تصاوير اپک اسخوانهاي بيني ، خار قدامي بيني ، و محور طولي انسيزورهاي فک بالا و پايين که در مجاورت حفاظ بافت نرم قرار مي گيرد ، محو گردد. به محض اينکه دستگاه سفالومتري آماده گرديد ، به بيمار بايستي جهت جفت کردن دندانها در حالت سنتريک اکلوژن وسپس بلع وحفظ موقعيت زبان در ناحيه خلفي بافت نرم آموزش داده شود . اين امر باعث کاهش نوار راديولوسنتي که نشان دهنده فضاي حلقي در زاويه فک پايين است مي شود اين آموزش بايستي در تمام مدت تابش به بيمار ادامه يابد.
شکل 4-3 a )بيمار در داخل سفالواستات به منظور گرفتن سفالومتري لترال قرارگرفته است . دستگاه نگه دارندهبيني مرجع مناسبي براي تهيه تصاوير بعدي است.کاست فيلم ازmid lineبيمار ۱۵ سانتي متر فاصله دارد و درجهت افقي قرار دارد. midsagittal plane بيمار موازي فيلم است .
شکل 4-3 نماي پروفايل بيمار در داخل سفالواستات به منظور تهيه سفالومتري لترال مشاهده مي شود. پلان فرانکفورت موازي کف اطاق مي باشد. يک حفاظ براي نمايش بهتر بافت نرم در داخل تيوپ قرار داده شده است.
سفالومتري قدامي خلفي به نام Caldwell نيز ناميده مي شود که اطلاعاتي راجع به عرض، قرينگي و نسبتهاي عمودي جمجمه و ساختمانهاي کرانيوفاسيال مي دهد. همانند سفالومتري لترال، سفالومتري قدامي خلفي براي ارزيابي ناهنجاريهاي رشدي و بررسي تروماها و در طرح درمانهاي ارتودنسي جراحي به کار برده مي شود براي تهيه تصاوير راديوگرافيک مطلوب ، استفاده از تکنيک مناسب ضروري است در سفالوگرام قدامي خلفي کاست فيلم 10*8 اينچ به طور عمودي در داخل نگه دارنده کاست سفالواستات قرارمي گيرد و هر دو ميله گوشي ۹۰ درجه نسبت به موقعيت خودشان در سفالومتري لترال مي چرخند به عبارت ديگر بيمار روبرو به فيلم قرار مي گيرد به منظور کاهش اشعه ، کاست فيلم بايد نسبت به نقطه چرخش سفالواستات در موقعيت مناسبقرار گيرد واز collimator مناسب نيز مي بايست استفاده شود . يک نشانگر سربي بايد در يکي از گوشه هاي بالاي کاست در مسير تابش اشعه قرار داده شود تا سمت راست وچپ برروي فيلم ثبت گردد.
بيمار به گونه اي روبرو به فيلم قرار مي گيرد که ميله هاي گوشي در داخل گوش واقع شده باشد. midcoronal plane بيمار بايد عمود بر تابش اشعه و موازي فيلم باشد . خط فرانکفورت بايد موازي کف اطاق و canthomeatal قدامي بايد ۱۰ درجه به سمت بالا جهت داشته باشد . موقعيت بيمار در سفالومتري قدامي خلفي نسبت به سفالومتري لترال مهم تر است. موقعيت خط فرانکفورت بايد به گونه اي باشد که تصوير قسمت پتروس استخوان تمپورال فوقاني تراز فك بالا و و تواحي فوقاني سينوسهاي آن و در نواحي تحتاني کاسه چشم قرار گيرد. هم چنين لازم است زائده دستگاه نگه دارنده بيني بر روي پل بيني قرار گيرد که موقعيت بيمار براي تصاوير بعدي قدامي خلفي همسان سازي شود . اشعه بايد بر قسمت خلفي جمجمه در ناحيه اکسپيتال بتابد و از قدامي تحتاني ترين قسمت استخوان بيني خارج شود . در اين سفالومتري استفاده از حفاظ بافت نرم لازم نيست و از روي کاست ويا تيوپ بايد برداشته شود.
شکل 5-3 اين شکل سفالومتري لترال با استفاده از حفاظ ويا کاهنده گوه اي شکل بافت نرم براي افزايش وضوح پروفايل را ، نشان مي دهد . توجه نمائيد که کاهش زمان تابش در قسمت قدام بافت نرم نسبت به قسمت خلفي که سمت نازکتر گوه در آنجا قرار دارد بيشتر مي باشد که اين امر باعث مي شود که تصوير در ناحيه دندانهاي پره مولر وضوح کمتري داشته باشد
شکل 6-3 موقعيت بيمار در سفالومتري قدامي خلفي . midsagittal plane بيمار بر فيلم عمود و پلان فرانکفورت افقي است. زائده دستگاه نگه دارنده بيني در محل قرار دارد و بدين ترتيب، موقعيت بيمار براي تهيه تصاوير بعدي يکسان سازي مي شود. در اين حالت کاست فيلم تا جايي که ممکن است ، نزديک بيمار مي باشد.
هر فتون اشعه که در زمان خروج از تيوپ و يا در اثر برخورد با بافت نرم ويا سخت بيمار متفرق شود باعث ايجاد تصويري نامناسب و غير واضح مي شود. در نتيجه هر اختلالي که در تصوير ايجاد شود باعث مي گردد که مشاهده ساختارهاي نرم تر به سختي صورت گيرد . اشعه در سفالومتري لترال اغلب به علت دانسيته جمجمه ، حجم کلي بافت و کيلوولتاژ بالاي استفاده شده در توليد فيلم پراکنده مي شود . به غير از زمان زياد ويا کم تابش، بزرگترين عامل کاهش کيفيت سفالومتري تفرق اشعه است.
هدف استفاده از شبکه اشعه ، کاهش تفرق اشعه و در نتيجه افزايش وضوح سفالومتري مي باشد . شبکه اشعه شامل نوارهاي سربي کوچکمي باشد که يا به صورت موازي يا متقارب قرار گرفته اند که در بين آنها فضاي راديولوسنتقرار دارد. شکل نوارهاي شبکه يا به صورت خطي مي باشد ( همه نوارها عمودي يا افقي هستند ) و يا به صورت ضربدري با زاويه ۹۰ درجه روي هم قرار گرفته اند . اين شبکه بين فيلم وشئي قرار دارد. اکثر فتونهايي که از مسير اصلي تابش خارج شده اند با اين نوارها برخورد مي نمايند و توسط آنها جذب مي شود شبک ههاي خطي و يا ضربدري بايد تا حدامکان به فيلم نزديک باشد.
شکل 7-3 در اين تصوير طرز کار شبکه مشاهده مي شود. اشعه هاي متفرق شده جذب مي شوند در حاليکه اشعه اولیه به فيلم مي رسد که اين امر باعث جلوگيري از کاهش وضوح تصوير به علت اشعه هاي متفرق مي شود .اکثر شبکه هاي استفاده شده در سفالومتري شبکه هاي کانوني هستند که داراي نوارهايي مي باشند که زاويه آنها هر چه از مرکز شبکه دور مي شوند بيشتر مي شود . در اينگونه شبکه ها، فاصله کانوني دقيق از منبع اشعه وجود دارد که رعايت آن به منظور اثر بخش بودن شبکه الزامي است. به علاوه مرکز شبکه بايد به طور مناسبي نسبت به اشعه مرکزي تيوپ قرار گيرد. استفاده از شبکه هايي با خطوط موازي نسبت به خطوط ضربدري به اين دليل توصيه ميشود که خطوط موازي مقدار بسياري از فتونهاي پراکنده را ، هنگامي جذب مي کنند که فتونها بسيار پراکنده شده اند و قابليت دريافت همه را ندارند . اين باعث مي شود که دانسيته از مرکز فيلم به سمت خارج کاهش يابد. نسبت طول خطوط به فاصله بين آنها ، تعيين کننده مقدار اثر بخشي شبکه در جذب فتونهاي متفرق مي باشد. هر چه اين نسبت بيشتر باشد ميزان جذب بيشتر استو در نتيجه تصوير واضح تري را، خواهيم داشت. شايعترين اين نسبت در سفالومتري ۸ مي باشد و در هر اينچ ۸۰ تا ۱۰۰ جفت خط يا فضا وجود دارد. استفاده از شبکه هاي اشعه داراي دو ايراد مي باشد اولاً يک نماي بسيار ضعيف از شبکه بر روي تصوير ديده ميشود. اين حالت مي تواند براي برخي از پزشکان که مي خواهند نماي دقيقي از ساختار استخواني درهمان ناحيه داشته باشند مشکل ايجاد ميکند. اگر شبکه ها به طور صحيحي طراحي شوند به طوريکه خطوط نسبتاً بلند اما نازک داشته باشند ، تصوير اين خطوط بسيار ناچيز مي شود به نحوي که در تشخيص درست، خللي ايجاد نمي کنند. هر چه در يک اينچ فضاي بين خطوط بيشتر باشد تصوير کم وضوح تري مشاهده مي شود . همچنين شبکه هايي وجود دارد که در هنگام تابش به مقدار بسيار ناچيزي حرکت مي کنند و بدين ترتيب تصوير واضحي از شبکه ديده نمي شود. به اين نوع شبکه هاي متحرکpotter bucky شبکه می گویند. به علت اينکه مقداري از دانسيته تصوير در اثر تفرق اشعه ايجاد مي شود هنگامي که از شبکه استفاده مي شود بايستي تنظيمات تابش را بيشتر کرد. براساس نوع شبکه استفاده شده ، ميزان انرژي اشعه گاهي اوقات ۲ ويا حتي تا ۳ برابربايد افزايشيابد تا تصويري با دانسيته برابر با تصوير بدون شبکه، به دست آيد. بنابراين هنگام استفاده از شبکه بايد دقت خاصي صورت گيرد تا با تيوپ و فيلم همخواني داشته باشد.
تمام دستگاههاي سفالومتري از کاسته ايي استفاده مي کنند که نور از آنها عبور نمي کند و هر کدام از اين کاستها در درون خود . پلان تشديد کننده اشعه دارند. ويژگيهاي تصوير مورد نياز نوع فيلم مورد استفاده را مشخص مي کند و همخواني صحيح بين فيلم و پلان بسيار حائز اهميت مي باشد.
در تاريک خانه فيلم در داخل کاست بين ۲ پلان قرار مي گيرد. هنگامي که اشعه به پلان تابيده مي شود تصويري با نور آبي يا سبز از خود ساطع مي کند. در نتيجه تصوير ظاهر نشده اساساً توسط نور ساطع شده از دو پلان و نه از فتونهاي اشعه ایکس ايجاد مي شود. اتصال دقيق بين دو پلان و فيلم بين آنها براي ايجاد تصوير واضح ضروري است. همچنين بايد توجه شود که به سمتي از فيلم اشعه تابيده شود که کارخانه سازنده فيلم مشخص نموده است. به اين دليل به پلان هاي ساطع کننده نور، تشديد کننده گفته مي شود که به تابش کمتري از اشعه نياز دارند تا بتوانند تصويري با وضوحي برابر با تصوير حاصله از تابش تنهاي فتونها توليد کنند در نتيجه بيمار دوز کمتري از اشعه را دريافت مي کند.
در حال حاضر ۲ گروه اصلي پلان تشديد کننده در دستگاههاي راديوگرافي خارج دهاني وجود دارد در گذشته از پلان هايي استفاده مي شد که سطح آنها با تنگستات کلسيم پوشانده شده بود که نور آبي مرئي ساطع ميکردند. امروز اين صفحات را به نام conventional ويا پلان هاي ساطع کننده نور آبي مي شناسند و همراه بافيلم هاي خارج دهاني آبي conventional استفاده مي شوند.به منظور شناخت بهتر اين روش، به طور قرار دادي هنگام استفاده از ترکيب فيلم-پلان آبي از فيلمي با سرعت ۲۰۰ استفاده مي شود.
اکثر دستگاههاي جديد راديو گرافي از پلان هاي تشديد کننده اي که سطح آنها با gadolinium و rare-earth پوشيده شده اند استفاده مي کنند. اين پلان ها که به آنها rare-earth گفته مي شود نور سبز از خود ساطع مي کنند. فيلمي که داراي پلان از نوع rare earth مي باشد نسبت به پلان هاي که داراي تنگستات کلسيم می باشند تا 8 برابر در تغییر اشعه x به نور کارآمدتر می باشند.
همچنين سيستم هاي متفاوت فيلم-پلان توانايي هاي متفاوتي در ثبت جزئيات و کنتراست ساختارهاي آناتومي دارند. تکنولوژي نوين کريستال منجر به توليد کريستالهاي صافو متقارن silver-halide شده است که نمونه هاي آن را ميتوان در فيلمهاي Kodak’s T-mat مشاهده کرد . اين کريستال ها نسبت به نوع مرسوم کريستالهاي سنگ ریزه ای شکل بسيار کارآمدتر هستند . بنابراين اين فيلم ها باداشتن مزيت سرعت بالا تصاويري با جزئيات عالي وکيفيت بسيار بالا توليد مي کنند. فيلم هايي که تصاويري با عرض زياد با سايه هاي متفاوت خاکستري توليد مي کنند نيز وجود دارند. اين گونه فيلم ها داراي کنتراست پاييني براي ساختار استخواني مي باشند در حالي که براي تصوير بافتهاي نرم بسيار عالي مي باشند.
همچنين سيستم هاي حساس به نور سبز وجود دارند مثل سيستم Kodak’s Ektavision که در هر دو آمولسيونها داراي سيستم جذب نور رنگي مي باشند گفته مي شود که اين ترکيب جلوي عبور نورهاي تغيير مسيرداده شده را از فيلم مي گيرد و نمي گذارد به آمولسيون برسد در نتيجه تصويري با وضوح بالاتر خواهيم داشت. انتخاب ترکيب فيلم و پلان بايد براساس ويژگيهاي موجود در تصوير باشد که توسط پزشک درخواست شده است. در تهيه سفالومتري انتخاب نوع مناسب پلان و فيلم بسيار ضروري است. هنگامي که سرعت سيستم از ۲۰۰به ۴۰۰ تغيير مي نمايد زمان تابش ويا تنظيمات ميلي آمپر دستگاه بايد تا ۵۰ درصد کاهش يابد . همچنين نوع سيستم تابش استفاده شده محدوديتهاي خاصي را در نوع وسايل مصرفي تاريکخانه ايجاد مي کند اين مطلب بعدًا به طور مفصل در اين فصل توضيح داده خواهد شد. برخلاف راديوگرافي داخل دهاني ، قرار دادن دو فيلم خارج دهاني در داخل کاست به منظور تهيه دوکليشه اصلي بدون تغيير پا رامترهاي تابش سبب مي شود فيلم هايي با نصف دانسيته مورد ناز حاصل شود. قرار دادن دو فيلم در کاست سبب مي شود که نور تنها از يک پلان تشديد کننده به فيلم برسد . هر چند تنها فيلم بدون نياز به دو برابر کردن انرژي تابش مي تواند دو کليشه اصلي در اختيار گذارد. اين فيلم داراي سرعت بسيار بالايي مي باشد به طوريکه وقتي از دو فيلم استفاده مي شود سرعت آن با کاستهاي تک فيلمي برابري مي کند.
درگذشته براي تهيه بهترين سفالومتري از تيوپ هاي بسيار گران و پيچيده استفاده مي شد. استفاده از اينگونه تيوپ که با ۱۰۰ ميلي آمپر يا بيشتر کار مي کردند، در تابش هايي با زمان کوتاه به منظور کاهش آرتيفکت هاي ايجاد شده ضروري بوده است همانطورکه قبلاً به آن اشاره شد، ميزان انرژي زياد به علت استفاده ازترکيب فيلم-پلان با سرعت کم مورد نياز بود . استفاده از چنين ميلي آمپراژ بالايي سبب مي شد که زمان تابش به کمتر از 0.5 ثانيه کاهش يابد. استفاده از ميلي آمپراژ بالا در هنگام تصوير برداري باعث ايجاد گرماي زياد در قسمت کانوني آند تيوپ مي شد. به منظور کاهش گرماي ايجاد شده و هم چنين جلوگيري از صدمه به تيوپ از آندهاي چرخشي استفاده ميشد. اينگونه تيوپها فقط در سفالومتري استفاده مي شد. بسياري از اين نوع دستگاهها نيز امروزه به کار برده ميشوند. به علاوه اين دستگاههاي سفالومتري با آندهاي چرخشي قادر هستند که توموگراف خطي از مفصل گيجگاهي فکي توليد نمايند در حال حاضر بسياري از پزشکان از دستگاههاي پانوراميک با قابليت هاي سفالومتريک استفاده مي کنند که به آنها دستگاه pan/ ceph گفته می شود . استفاده از سيستم هاي سريعتر rare-earth که قبلاً به آن اشاره شده است با تنظيمات 12 میلی امپر مي تواند زمان تابش را در حد يا کمتر 0.5 ثانيه نگه دارد. اين زمان کوتاه قادر است درهنگامي که از شبکه استفاده نمي شود تصويري با حداقل آرتيفکت ايجاد شده در اثر حرکت را توليد نمايد.
دستگاههاي pan/ ceph نه تنها درمقايسه با يونيتهاي قديمي ارزانتر هستند، بلکه راديو گرافي پانوراميک ودر بعضي موارد راديو گرافي از TMJ نيز توليد مي کنند. هر دوي اين تصاوير در آناليزهاي ارتودنسی کاربرد دارند . دستگاههاي pan/ ceph به طور اتوماتيک خود را براي تصاوير راديو گرافيک پانوراميک ، لترال ويا قدامي خلفي تنظيم ميکنند . اين تنظيمات شامل انتخاب collimator مناسب نيز مي باشد . همانگونه که قبلاً توضيح داده شد بعضي از اين دستگاهها داراي کاهنده و ياحفاظ بافت نرم درداخل ويا نزديکي تيوپ مي باشند.
امروزه آداپتورهايي وجود دارد که استفاده از تيوپ هاي قديمي را براي ما ممکن ساخته اند دريک مدل از آنها مي توان تيوپ conventional را به طور دائمي بر روي يک ستون عمودي قابل حرکت عرضي که همچنين به نگه دارنده سفالواستات وصل شده است ،قرار داد . همچنين مي توان آن را براساس قد بيمار تنظيم کرد. در بعضی موارد تیوپ به بازوی متصل به ديوار وصل مي شود ومي توان آن را به گونه اي آزاد کرد که اين امکان ايجاد شود تا راديوگرافي bitewing و periapical تهيه شود. در وضعيت ديگري مي توان تيوپ conventional را به طور دائم و به طورجدا گانه از نگه دارنده کاست وسفالواستات بر روي ديوار قراردارد . در اين حالت ،براي بالا وپايين آوردن بيمار به منظور قرار گرفتن در وضعيت مناسب نسبت به اشعه از يک صندلي متحرک برقي استفاده مي شود.
شکل 8-3 در اين تصوير تيوپ با آند چرخشي و collimator مستطيلي قابل تنظيم مشاهده مي شود. هم چنين اين واحد قابليت تهيه تصوير از TMJ رادارد.
شکل 9-3 در اين دستگاه تصوير دستگاه pan / ceph از نوع planmeca promax مشاهد مي شود. توجه نمائيد هنگامي که يونيت در وضعيت سفالومتريک است اشعه از سمت چپ بيمار وارد مي شود.
شکل 10-3 در اين شکل دستگاهي ديده مي شود که در آن تيوپ داخل دهاني conventional به بازوي ثابت متصل شده است . توجه نمائيد که به منظور تهيه سفالوگرام قدامي خلفيcollimator بايد 90 درجه بچرخد.
هنگامي تصور با کيفيت بالا توليد خواهد شد که همزمان با تابش صحيح از فيلم مناسبي نيز استفاده شود. درفيلم هاي خارج دهاني با پلان هاي تشديد کننده تصوير ظاهر نشده توسط نور مرئي فلورسنت، ثبت مي شود و درنتيجه اين تصاوير در تاريکخانه به نشت نور بسيار حساس تر مي باشند . به منظور جلوگيري از تار شدن عکس بهتراست که از عدم وجود هرگونه نوري در تاريکخانه اطمينان حاصل شود . بدون استفاده از پوشش مات نمي توان فيلم هاي سفالومتريک را با استفاده از محفظه amber-tinted ظاهر کرد. به علاوه احتمال نور ديدن فيلم در هنگامي که از اين محفظه ها بجاي تاريکخانه استفاده مي شود زياد است.
همچنين از نورهاي بي خطر تاريکخانه بايد به طور مناسبي استفاده شود. بايد دقت کرد که فيلتر استفاده شده درنورهاي بي خطر با نوع پلان و فيلم همخواني داشته باشد فيلترهاي فيلم داخل دهاني کهربايي رنگ مثل Kodak فقط براي استفاده از فيلمهاي داخل دهاني مناسب هستند . فيلتر Wratten 6B c براي فيلمهاي داخل دهاني و حساسبه نور آبي مناسب است اما فيلم هاي حساس به نور سبز را تار ميکند. فيلتر Kodak’s GBX براي همه فيلم هاي دندانپزشکي موجود مناسب است . با اين حال بايد توجه کرد که فيلمها به نورهاي بي خطر به طور کامل غير حساس نيستند . بدون توجه به نوع فيلتر، لامپ هاي نور بي خطر نبايد از ۱۵ وات قويتر باشد و بايد حداقل در ۱۲۰ سانتي متري محل کار واقع شود .هنگامي که از نورهاي بي خطر استفاده مي شود بايد زمان کار را تا حد ممکن کاهش داد .
در نتيجه سريعتر شدن فيلمها ،نورهاي بي خطرکاهش يافته است. فيلترهايي مانند GBX انقدر نور کمی توليد مي کنند که در اکثر اوقات قبل از اينکه نورهاي بي خطر روشنايي کافي را براي اپراتور توليد کند ، اپراتور فيلم گرفته شده را درprocessor قرار مي دهد و فيلم خام را در کاست خالي قرار مي دهد . در اکثر مناطق استفاده از نورهاي بي خطر در تاريکخانه اجباري است. به محض اينکه اطمينان حاصل شد که هيچ نوري وارد تاريکخانه نمي شود مي توان مرحله ظهور فيلم را شروع کرد. در صورت امکان بهتر است نام بيمار وتاريخ عکس برداري بعد از ظهور فيلم توسط دستگاه بجاي دست بر روي بخش اشعه نخورده فيلم ثبت شود . پروسه اتوماتيک به ترتيب شامل ظهور ، ثبوت ، شستن و خشک کردن فيلم مي باشد . وقتي که از روش دستي استفاده مي شود، بايستي زمان کوتاهي بين ظهور وثبوت به منظور شستشوي فيلم وجود داشته باشد .
به طور کلي در روش ظهور دستي فيلم سفالومتري در ۷۰ درجه فارنهايت، چرخه ظهور ۵ دقيقه شستن ۳۰ ثانيه و ثبوت ۱۰ دقيقه مي باشد . مدت زمان ظهور به درجه حرارت محلول وابسته است. براي ظاهر کردن فيلم باید به طور دقيق دستورالعمل کارخانه توليد کننده محلولهاي شيميايي را در رابطه با زمان و دما رعايت نمود. حداقل ۲۰ دقيقه زمان براي شستشو نياز است که فيلم هايي با کيفيت مناسب براي آرشيو به دست آيد در غير اينصورت، محلول ثبوت تأثير خود بر روي فيلم را ، ادامه مي دهد و در نهايت تصوير را طوري کم رنگ يا بي رنگ مي کند که نمي توان بخوبي براي تشخيص پزشکي از آن استفاده کرد.
در روش اتوماتيک فيلم در عرض ۵ دقيقه آماده مي شود. همانند روش دستي ، زمان و دماي توصيه شده توسط کارخانه بايد به دقت رعايت شود . عدم رعايت موارد فوق تصويري را مي دهد که در نگاه اول ممکن است مطلوب به نظر برسد اما بادقت بيشتر و گذشت زمان ممکن است عدم کيفيت لازم در تصوير مشاهده شود. هم چنين از آنجائيکه فيلم توسط غلتکهايي نرم از ميان محلول مي گذرد ، تميز نگه داشتن دائمي غلتکها و تعويض به موقع مواد شيميايي براي به دست آوردن تصاويري با کيفيت بالا ضروري است. هيچگاه از تنظيمات Endo نبايد براي ظهور فيلم استفاده کرد.
محلولهاي ظهور اتوماتيک براي دماي بالاتر وزمان ظهور کوتاهتر تنظيم مي شوند. محلولهاي دستي واتوماتيک را هيچگاه نبايد به جاي همديگر بکار برد . تستهايي براي اطمينان يافتن از کيفيت تصاوير دندانپزشکي موجود مي باشد که مي توان قبل از تصوير برداري از آنها استفاده کرد. طريقه نگاه کردن به تصوير راديو گرافي نيز حائز اهميت است. تصاوير ساختارهاي استخواني کوچک جمجمه و محدوده بافت نرم را بايد به خوبي مشاهده و تفسيرکرد . بهتر است از نگاتوسکپ هايي که داراي نور قابل تنظيمند استفاده شود . نواحي خارج از راديوگرافي در نگاتوسکپ بهتراست پوشانده شود تا نور تنها از تصوير عبور کند. همچنين بهتر است نور اطاق از پشت پزشک تابيده شود که تا حد امکان رفلکس نور بر روي تصوير کاهش يابد.
همه بافتهاي بدن بخصوص سلولهايي با توليد مثل زياد مثل سلولهايي خوني و ارگانهاي تناسلي به اشعه يونيزه تاثيرپذير هستند. هرچند در صورت تشخيص پزشک، منافع گرفتن راديوگرافي به معايب کم آن ارجحيت دارد. پزشکان بايد درخصوص تمهيدات لازم بهداشتي به بيمار، تکنسين و کارکنان مطب اطمينان دهند. هر تمهيداتي که به منظور کاهش تماس با اشعه وتفرق آن در خصوص بيمار صورت گيرد براي تمامي افراد در آن محيط نيز مفيد است. دستگاههاي راديوگرافي مي بايست براساس استانداردهاي دولتي نصب شوند وبه طور مرتب تست وکنترل شوند. قبل از تصويربرداري از بيمار، پزشک بايد اطلاعات کافي از نکات ايمني داشته باشد. از آنجائي که اين معيارها از منطقه اي به منطقه ديگر متفاوت است در اين بخش فقط به اصول اساسي ايمني مي پردازيم . پزشکبايد هنگامي درخواست راديوگرافي بدهد که از تاريخچه پزشکي بيمار به طور کامل آگاه باشد . اين امر ديگر پذيرفته نيست که به طور مداوم از بيمار تصوير برداري شود بلکه براي هر بار تصوير برداري بايستي مطالعه دقيقي انجام گيرد و به محض اينکه تشخيص داده شود که نياز به راديوگرافي وجود دارد، مي بايست راديوگرافي انجام شود.
به اشتباه بسياري از بيماران مي پندارند که راديو گرافي سفالومتري که در آن اشعه از جمجمه عبور مي کند خطر بيشتري از راديوگرافي داخل دهاني دارد. در صورتي که اين طور نيست. همانگونه که قبلاً ذکر شد فيلم هايي که از پلان هاي تشديد کننده Rare-Earth استفاده مي کنند بسيار سريعتر هستند و در نتيجه به اشعه کمتري نسبت به فيلم هاي داخل دهاني نياز دارند. به علاوه از آنجايي که فاصله منبع اشعه تا شئي در راديوگرافي سفالومتري به نسبت راديوگرافي داخل دهاني بسيار بيشتر مي باشد فتونهاي اشعه به نسبه موازي همديگر حرکت مي کنند و کمتر پراکنده مي شوند . اين امر حجم بافت دريافت کننده اشعه را کاهش مي دهد و در نتيجه اشعه متفرق شونده را کاهش مي دهد. حتي اگر سطح تابش در يک سفالومتري برابر 10*8 اينچ تصور شود تابش دريافتي در سيستم هاي جديد سفالومتري ، برابر با ۲ تا ۴ مي شود مي بايست در برابر افزايش ميزان اشعه که براي دانسيته تصوير لازم است ارزيابي شود.
هر چند که تابش در سفالومتري بسيار کم است ، بايد تمام تلاش ها در جهت کاهش اشعه دريافتي توسط بيمارانجام شود. اصول حفاظتي قابل قبول مثل استفاده از سريعترين نوع فيلم و پلان ، انتخاب سطح تابش که بزرگتر از فيلم نباشد و استفاده از پيشبندهاي سربي بايد بکار برده شود مگر اينکه آنها تأثير منفي در کيفيت تصويرداشته باشند. اگرچه ميزان اشعه پراکنده شده اي که به ارگانهاي تناسلي مي رسد در سفالومتري عملاً غير قابل اندازه گيري مي باشد اما استفاده از پيش بند سربي باعث کاهش .. درصدي اشعه متفرق شده مي شود ، که ممکن است به اين ارگانها برسد. در بعضي موارد استفاده از محافظ هاي تيروئيدي ممکن است نقاط مورد ن1 است استفاده از آن عملي نباشد. در نهايت همانگونه که قبلاً ذکر شد استفاده از شبکه که باعث افزايش وضوح تصوير ياز در ناحيه گردن را محو کند که ممکن مي شود مي بايست در برابر افزايش ميزان اشعه که براي دانسيته تصوير لازم است ارزيابي شود.
حفاظت اپراتور و کارکنان مطب توسط حفاظ هاي ديواري و حفظ فاصله ايمني و نکات ذکر شده قبلي امکان پذيراست اپراتور مي بايست بتواند در فاصله … سانتي متري از منبع اشعه متفرق شونده که همان سر بيمار است ، قرار گيرد.
به منظور حفاظت از تمام افرادي که در طول روز با اشعه سروکار دارند، نمي بايست از حداکثر ميزان تعيين شده اشعه مجاز فراتر رفت. حداکثردوز مجاز دريافت اشعه براي افراد که در مجاورت اشعه کار مي کنند20 mSv در سال مي باشد. بهتر است در ابتداي شروع کار ميزان اشعه ايکس دريافتي توسط film badge اندازه گيري شود.
هر چند اگر اصول حفاظتي ذکر شده دراين فصل بخوبي رعايت شود اشعه دريافتي بسيار کمتر از ماکزيمم اشعه دريافتي مجاز مي باشد. ميزان اشعه توليدي توسط دستگاه راديوگرافي دندانپزشکي به قدري کم است که براي بدن نوزاد مادر بارداري که از کارکنان بخش راديوگرافي مي باشد ، خطري ندارد. در صورتي که اشعه کمتر از حداکثر دوز مجاز باشد بامحافظت طبيعي که بافت رحم از نوزاد به عمل مي آورد خطر آن حتي کمتر هم ميشود.
تريسينگ واندازه گيري سفالومتري در طرح درمان موفق ارتودنسي از اهميت خاصي برخوردار است. استفاده از تکنيکهاي مناسب وتوجه به جزئيات در هنگام انجام راديوگرافي و مراحل ظهور آن ، باعث ايجاد تصاويري با بهترين دانسيته ،کنتراستو وضوح مي گردد که براي درمان موفق حائز اهميت است.
شکل 11-3 درتصوير در و پنجره سرب کوب شده را مشاهده مي کنيد که به منظور محافظت از اپراتور دربرابر اشعه هاي متفرق از آن استفاده شده است .
دانلود فصل سوم از کتاب رادیوگرافی سفالومتری از مبانی تا تصویربرداری سه بعدی (تکنیک سفالومتری) انتشارات شایان نمودار
واترجت دندان که به عنوان نخ دندان آبی نیز شناخته می شود، وسیله ای است…
اسپری دندان درد، محصولی برای تسکین سریع درد دندان است. این اسپری حاوی مواد بی…
برخی از افراد با وجود ناهنجاری های فک و دندان برای درمان ارتودنسی اقدام نمی…
دندان عقل آخرین دندانی است که رویش کرده و در برخی مواقع نیز به صورت…
اورینگ (O-ring) ارتودنسی کش کوچکی است که به دور براکت ارتودنسی پیچیده شده و وظیفه…
یکی از نگرانی های افراد قبل از اقدام برای ارتودنسی دندان، حساسیت و واکنش آلرژیک…